غلامحسین ساعدی را از جریان‌سازان نمایشنامه‌نویسی می‌دانند. روانپزشک بوده است. اخیراً چند نامه خصوصی‌اش چاپ شد؛ نامه‌هایی به معشوقش.



نامه‌ها که را به ترتیب می‌خوانی، متوجه تکامل ادبیات او می‌شوی. جریان محتوایی نامه‌ها هم تغییر میکند. گذشته از اینها، برایم جالب است که با درونی‌ترین لایه‌های این شخصیت مواجه می‌شوم. گاهی مات می‌مانی. دلت می‌خواهد بگویی پسر داری گند می‌زنی؛ از تو بعید است. بعضی‌ها شک کرده‌اند که نامه‌ها واقعا مال ساعدی باشد؛ از بس یک جاهایی‌ش ضایع است. مثلا، طاهره را به مرگ تهدید می‌کند.


بعد از اینکه خواندم، عذاب وجدان گرفتم؛ گفتم شاید بهتر بود به خلوت‌شان سرک نمی‌کشیدم. صرف نظر از ملاحظات اخلاقی انتشار و مطالعه این جور چیزها، مواجهه با وجوه نادیده‌ی دیگران (و یواش یواش، خودت) سخت بنظر می‌رسد.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

felez-ahan چکادبام Rachel میرسد قاصدکی... پادکست فارسی رادیو هیچ کامنت هایی در مورد زندگی همسایه های آسمانی... وبلاگ تفریحی وبلاگ رسمی رضا گلابی